سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برکت روشن بود...

بعضی وقت‏ها می‏فهمی که غم‏ناک و دردآور است اما گوش می‏کنی...
خیلی وقت‏ها می‏بینی که اذیت می‏شوی،‏ خسته می‏شوی اما باز هم می‏خواهی بروی...

خیلی وقت‏ها اصلا شاید مطمئنی که خوشی چندانی ندارد اما ...
اصلا بعضیا می‏دونن که فلان غذا براشون مثل سم می‏مونه اما می‏خورن...

البته شاید ربطی به غذا و اینا نداشته باشه اما اصل همه‏شون یه چیزه.
اخه جالبی‏ش هم اینجاست که آدم به خودش هم که رجوع می‏کنه می‏بینه که واقعا اون اصلیه ارزش این حرفا رو نداره...
جالبی‏ش اینجاست که خوش‏حالی چشیده باشی و باز هم بری سراغ اون‏یکی فقط به خاطر...

بعضی وقتا می‏دونی، مطمئنی، اصلا مطمئن مطمئنی که گوش‏کردنش فقط غمگینت می‏کنه اما ...
البته گوش‏کردن که یه بخش کوچیکشه،‏ خیلی کوچیک...
ممکنه زندگی‏ت رو هم این‏جوری ببینی.

همین.


نوشته شده در  دوشنبه 85/10/25ساعت  8:5 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]